خبرین اولسون!

یئنی‌لیک‌لر

روزنامه‌ی مستقل: کریدور زنگزور: سخنی با ایران

+0 به یه ن

کریدور زنگزور: سخنی با ایران 

مجید کریمی-کارشناس قفقاز

محور باکو- آنکارا در جنگ قره باغ به توافقی مهم و تاریخی دست یافت که بی‌گمان ژئوپلتیک منطقه شمال ارس را تغییر خواهد داد. ارزش برخی از مفاد توافق ۹ ماده‌ای به درستی فراتر از دستآورد نظامی در جنگ قره باغ بوده است. بخشی از توافق اگر به گونه‌ای که فعلا روی کاغذ نوشته شده است و ما نیز از جزییات پشت پرده چندان نمی‌دانیم، به اجرا در آید، منافع ملی ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد. 
1- بند نهم که ایجاد دهلیز زنگزور (مقری) را متعهد شده است، مهمترین بخش توافق دهم نوامبر میان آذربایجان- ارمنستان و روسیه است. برپایه این بند برای نخستین بار در تاریخ قفقاز جنوبی، ترکیه رسما به جمهوری آذربایجان از طریق راهی که قرار است به نخجوان وصل شود، ارتباط زمینی مستقیم خواهد داشت. اگر چه همچنان نحوه ساخت چنین راهی چندان روشن نیست ولی این بند متذکر می‌شود که «با توافق طرفین، ساخت محورهای حمل و نقل جدید برای متصل کردن جمهوری خودمختار نخجوان به مناطق غربی جمهوری آذربایجان انجام خواهد شد.» 
باید توجه داشت که ارزش استراتژیک کریدور جنوبی مقری ابدا قابل مقایسه با ارزش استراتژیک لاچین در محور ارمنستان به استاپاناکرت نیست. کریدور لاچین تنها برای ارمنستان مهم است ولی کریدور مقری برای قدرت‌های منطقه‌ای، جهانی و کمپانی‌های بزرگ انرژی و حتی دور زدن ایران و یا ایجاد کمربند قومی در شمال ایران اهمیت فراوانی دارد. 
به همین دلیل است که از روز نخست جنگ محور باکو- آنکارا حملات گسترده خود را از جنوب آغاز کرد زیرا ارزش استراتژیک جنوب قره باغ (دارای معادن طلا) و در مرز با ایران بسیار مهمتر از فتح استاپاناکرت بود. شگفت‌آورتر آنکه در محور شمال و شرق قره باغ، نیروهای ائتلاف باکو- آنکارا، کمترین تحرک نظامی را داشته و عمده فشار خود را در مسیر دو استان جنوبی نزدیک به مرز ایران متمرکز کرده و تعجب‌آورتر آنکه با کمترین مقاومت نیروهای قره باغ، ۱۰۰ کیلومتر پیشروی کرده و به مرز زنگلان به ارمنستان رسیدند. 
2- یک سناریوی محتمل نیز آن بود که نیروهای ائتلاف باکو با عملیات نظامی از زنگلان نیز عبور کرده و وارد مرز ارمنستان و سپس نخجوان شوند. سناریویی که با مداخله پوتین ناکام شد. طرح بعدی آن بود که دست کم با پیشروی از جنوب به شمال، کریدور لاچین را گرفته و با کریدورمقری ارمنستان معاوضه نمایند. اخبار غیررسمی در همان اوایل جنگ وجود داشت که نشان می‌داد، در همان هفته نخست جنگ در مذاکرات میان پوتین و اردوغان، چنین درخواستی مطرح شده بود. 
3- با قاطعیت می‌توان گفت که آزادسازی قره باغ در اصل یک شعار انحرافی بود و محور باکو- آنکارا فتح شوشی را تنها به گونه نمادین نمایش می‌دادند و هدف آن‌ها باز کردن محور جنوب قره باغ از اصلاندوز به زنگلان و سپس به نخجوان و باز کردن کریدور زنگزور بود. از هم اکنون خبرهایی منتشر شده است که میان وزرای دفاع روسیه و ترکیه بر سر استقرار نیروی مشترک در بخشی از مناطق آزادشده (احتمالا در نزدیکی مرزهای ایران) و ایجاد دهلیز زنگزور توافقی امضاء شده است. 
رجب طیب اردوغان در واکنش به توافق سه جانبه در برابر گروه پارلمانی حزب خود، رسما اعلام کرده است که ترکیه به گروه صلح‌بانان خواهد پیوست تا بر اجرای آتش بس در قره باغ نظارت کند. 
وی همچنین به نکته مهمتری اشاره کرد و گفت: «راهی برای اتصال نخجوان و آذربایجان ساخته می‌شود.» از سوی دیگر عادل اسماعیل اوغلو وزیر حمل و نقل ترکیه نیز اعلام کرد که ساخت راه آهن ترکیه از نخجوان به باکو از کریدور زنگزور در حال طراحی است. سفر هیات روسی به ترکیه برای بحث درباره بند ۹ بدان معناست که معامله‌ای میان ترکیه با روسیه بر سر مقری شده است که برای ایران یک هشدار جدی است. 
4- به همین دلیل است که هم ترکیه و هم آذربایجان با توافق بر سر این بند (لاچین در برابر مقری) با اینکه در آستانه فتح استاپاناکرت هم رسیده بودند، سراسیمه به توقف نبرد تا محور شوشی، رضایت دادند زیرا هدف مکتوم آن‌ها، در واقع باز کردن راهی زمینی در منطقه زنگزور ارمنستان است که به باور نگارنده اگر عملی شود ژئوپلتیک منطقه به ضرر ایران تغییر خواهد کرد. 
تعیین تکلیف قره باغ اگر بدین صورت بر پایه توافق کنونی پیش رود، فضای ژئوپلتیک ایران را در شمال ارس تنگ‌تر خواهد کرد. ایران همچنان ناظر خاموش تحولات جاری است و در ساز و کارها و مناسبات امنیتی- اقتصادی و سیاسی شمال ارس طی سه دهه گذشته کنار گذاشته شده است. 
5- اگر ترکیه از راه نخجوان به جمهوری آذربایجان راه یابد اساسا شمال ارس به دروازه ترکیه (دروازه تورانیسم عثمانی) برای ورود به حوزه دریای خزر باز خواهد شد و ترکیه حتی به بازیگر فعال در حوزه کشورهای دریای خزر نیز تبدیل خواهد شد. این یک فاجعه استراتژیک و ژئوپلتیک برای ایران خواهد بود. از آن پس ایران در حوزه مناسبات دریای خزر باید با بازیگر تازه واردی که قابلیت خوبی در جلب همکاری کشورهای ترک زبان از جمله ترکمستان و قزاقستان دارد روبرو شود. 
کریدور انرژی خزر که مورد توجه انگلیس و اسرائیل است، از ترکمنستان و قزاقستان به جنوب باکو و از آنجا به زنگلان و سپس نخجوان خواهد رسید و در این نبرد انرژی، ایران تسلیم خواهد شد. باید توجه داشت هر کریدور انرژی و ریلی که در حاشیه مرزهای ما ایجاد شود امنیت ژئوپلتیک برای کمپانی‌ها و کشورهایی که صاحب آن هستند، ایجاد خواهد کرد و محیط ژئوپلتیک جدیدی را به ما تحمیل خواهد کرد. 
6- باز شدن کریدور زنگزور به هر صورت و شکلی که باشد به گفته ارسلان بلوت روزنامه نگار ترکیه، آنکارا را تا مرز چین و آسیای مرکزی متصل خواهد کرد و به گفته کورشاد زورلو استاد علوم سیاسی موجب اتحاد ترکیه با جهان ترک خواهد شد. ترکیه قطعا مسیر ریلی و گازی را در جنوب قره باغ راه اندازی خواهد کرد و عملا ایران از هرگونه مشارکت استراتژیک قفقاز حذف خواهد شد. 
اگر این کریدور آنگونه که ترکیه می خواهد عملی شود، بی‌گمان موفق‌ترین دستآورد ترکیه پس از معاهده قارص در سال 1921 و معاهده مرزی با ایران در سال 1932 خواهد بود و جای پای استراتژیکی را خواهد یافت که ابدا با این نقش در لیبی و در شمال سوریه و عراق قابل مقایسه نیست. 
7- هیات روسی و ترکیه هم اکنون در آنکارا برای ایجاد دهلیزی که خطوط گازی و ریلی و جاده‌ای را در مسیر 42 کیلومتری مقری با حضور نظامیان ترکیه و روسی تاسیس کند، در حال رایزنی هستند. پیآمدهای چنین طرحی، آثار زیانباری بر روی منطقه آزاد تجاری ارس در جلفای ایران و کلا در مناطق جنوب ارس خواهد داشت. اقتصاد مردم این مناطق وابسته به محور شمال ارس خواهد شد و بیش از گذشته ایران را دور خواهند زد. دهلیز زنگزور منطقه آزاد تجاری ارس را که قرار بود سکوی پرش اقتصادی منطقه با اوراسیا شود، تبدیل به منطقه‌ای کاملا با اقتصاد معکوس و غیر قابل تجاری خواهد کرد. به سخنی دیگر جنگ ژئوپلتیکی با ایران در حال شکل گیری است. 
8- شوربختانه در حوزه قفقاز جنوبی سیاست خارجی ایران در تنگناهای متناقض و ملاحظات بسیار و عملا تسلیم‌پذیر و سیاست همسویی مستمر «دکترین دنباله‌روی بی‌حاصل» گرفتار آمده است. سیاست خارجی‌مان در قبال دو کشور آذربایجان و ارمنستان فاقد دستآورد استراتژیک با وجود همسایگی و مرزهای آرام و امن بوده است. «سیاست پیروی غیر فعال» و «سیاست خارجی منتظر رویدادها نشستن» در قبال دو کشور ارمنستان و آذربایجان، هیچ گونه نتیجه‌ای نداده است. ایران به اندازه داشتن 800 کیلومتر مرز با قفقاز در مقایسه با رقبای خود سودی نبرده است. ایران را چه شده است که کمترین کنشی را در این حوزه در چند کیلومتری خاک خود ندارد. اکنون زمان آن است که تا دیر نشده، ایران با توجه قدرت نرم و سخت خود همراه با رایزنی‌های دیپلماتیک، تهدیدات پسا توافق را به فرصتی برای تامین منافع ملی در حوزه شمال غرب ایران و ارس تبدیل کند.


آچار سؤزلر : ترکیه, ارمنستان, آذربایجان, روسیه, نخجوان,